الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ شمارش روزهایش چه دردی را دوا میکند؟ گیرم دوماه یا بیشتر. با اغتشاش و آشوب و آسیب رساندن به اموال مردم، مشکلات حل شد؟ طلا و دلار ارزان شد؟ کسب و کار مردم روبه راه شد؟ از هر کس سؤال کنید، به شما میگوید بهتر که نشده، هیچ؛ بدتر هم شده است! این کاملا مشخص است که مسیر مطالبه گری درست انتخاب نشده است. افراد دیگری پشت ماجرا هستند و برخی از هم وطنانمان را هدایت شده با وعدههای پوشالی خط میدهند تا دست به اقدامات هنجارشکنانه بزنند. رسانههای غربی و وابسته به غرب و... از کاه کوه میسازند. امروز کشور و شهر ما درگیر جنگ با روایت هاست. تا کنون بارها و بارها دستشان درباره خبرهای کذبی که منتشر میکنند، برای مردم رو شده است.
به تجمعهای انگشت شمار با حمایت رسانههای غربی ضریب میدهند که ایران را فتح کرده اند و نظام چندباری سقوط کرده است و اکنون کارهای حکومت را خودشان انجام میدهند! همین کارها باعث میشود گردشگرانی که از ماهها پیش، برای سفر به ایران و مشهد برنامه ریزی کرده اند، به خاطر همین روایت های کذب، بلیت سفرشان را کنسل کنند و در این میان مردم متضرر شوند. برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ دکتر حمید مسعودی، استادیار دانشگاه و پژوهشگر حوزه گردشگری، رفته و درباره آشوبها و تأثیر آن در ورود گردشگران به کشور به گفتگو نشسته ایم.
فضای ملتهب در هر شهر باعث میشود وضعیت اقتصادی و بازار آنجا از رونق بیفتد و به صورت سلسله وار، ارکان دیگر نیز تحت الشعاع قرار گیرد. این فضای ملتهب در شهری که گردشگرپذیر است، به مراتب تأثیر بیشتری خواهد گذاشت؛ زیرا ناامنی باعث بی اعتمادی میشود و حضور گردشگر را کاهش میدهد. نبود گردشگر نیز آوردههای اقتصادی در حوزههای اسکان، تردد و بازار را کاهش میدهد یا حتی به مرتبه خسارت میرساند. معیوب شدن چرخه اقتصاد یک شهر وابسته به زائر و گردشگر میتواند بر سایر ارکان اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی اثرات منفی داشته باشد.
نمیتوانم و نمیتوانیم چنین ادعای دقیقی داشته باشیم و بهتر است سراغ اثبات چنین ادعاهایی هم نرویم؛ زیرا وقتمان را برای اثبات آن تلف میکنیم. بهتر است از محور اصلی یعنی پذیرش زیان و خسران در حوزههای مختلف اقتصادی غافل نشویم. مسئله، تعداد سالهای عقب گرد یا حتی میزان آن نیست؛ چیزی که درباره آن توافق داریم، خسران است؛ خسرانی شدید، شایان توجه و بحرانی.
فعالان لایه اول اصلی گردشگری یعنی هتلداران، کسبه و رانندگان، مهمترین کسانی هستند که به دلیل وابستگی شدید، درآمدشان دچار خسارت میشود. پس از آن در زنجیره ارزش گردشگری، لایههای دیگری همچون فعالان حوزه سلامت و تفریح، تأمین کنندگان مواد اولیه و زیرساخت، خانواده هایشان و درنهایت همه مردم شهر دچار زیان میشوند.
خیر؛ به دلیل نبود سیستم ثبت آماری در حوزههای مختلف گردشگری و مرتبط با بازار نمیتوان خسارتها را برآورد کرد. با اینکه باور داریم شهر مهمی در حوزه گردشگری داریم، متأسفانه هنوز برآورد اولیه و دقیقی از تعداد گردشگر نداریم، چه رسد به سایر شاخص ها.
شهر ناامن، شهر ناپایدار و شهری که به طور مداوم، درگیر چالشهایی است که اغلب به سادگی میتوان آنها را حل و رفع کرد، شهری نیست که پذیرای گردشگر ملی باشد. در سطح بین الملل نیز درکنار این موارد، عدم پذیرش گردشگر را دوچندان میکند. گردشگری در شهر امن توسعه مییابد و امنیت، شاخصی چندجانبه و مهم است.
در سالهای اخیر، تحولات خوبی صورت گرفته است؛ مشهد شناخته شده و جایگاه خوبی هم پیدا کرده است، ولی این حوزه آسیبهایی همچون هزینههای سرسام آور، کیفیت نامناسب خدمات و دلالی به دنبال دارد که دیر یا زود کمر صنعت گردشگری سلامت را خواهد شکست. اگر به این مسائل، وضعیت اجتماعی چند ماه اخیر را اضافه کنیم، طبیعتا مشتریان این حوزه خلیج فارس نیز کاهش مییابد. البته بخشی از پذیرندگان گردشگری سلامت به اجبار و ناچار از خدمات استفاده میکنند و همچنان حضور بامشقتی خواهند داشت.
واقعیت این است که گردشگری جدای از نظام اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیست. این صنعت فقط میتواند پذیرای گردشگرانی باشد که پیه همه چیز را به تن مالیده اند و به سمت گردشگری با مشقت حرکت میکنند؛ وگرنه توسعه منطقی و همه جانبه صنعت گردشگری، ما را از مالیات، نفت و صنایع دیگر بی نیاز میکند.